خلاصه داستان :
در قسمت قبل خواندیم که یکی از اساتید مریم که از قضا دایی شوهر آیندهاش نریمان بود، به او پیشنهاد داد برای اینکه بتواند ب دور از حواشی و هیاهو درسش را بخواند، مدتی در خانهی خواهرش یعنی نریمان ساکن شود و این فرصتی بود برای شناخت بیشتر نریمان..